دوباره

سلام دوستی خوبم ببخشید که یه مدت سر نمی زدم خیلی سرم شلوغ بود خیلی وقته که دستم به قلم نمی ره و این خیلی بده چون دلم میخواد نویسنده بزرگی بشم و بعد از این کتابم کتابای زیاد دیگه ای بیرون بدم

اما با سبک های مختلف دیکه واسه همین میخوام روی خاطره نویسی و شرح حال و نامه نگاری از نوع دوستانه بیشتر تمرین کنم قبلا که بچه بودم زیاد از خودم داستان در میاوردم تازگیا دارم تلاش میکنم رون تر بشه دستم واسه این جور چیزا اگر خدا بخواد به همه چیزایی که دلم میخواد میرسم.

راستی من کمر مشکیمو گرفتم دوم آبان سطح آزمون خیلی پایین بود اولش به خودم گفتم خیلی الکی تمرین کردم اما بعدش از حرفم پشیمون شدم چون من باید بهترین باشم واسه همینم همه تلاشمو میکنم اگه خدا بخواد دان های بیشترم میگیرم .

از دبیرستانمون راضی نیستم خیلی کادر بدی داره مدیر اصلا به فکر نیست فقط براش نمره آوردن مدرسش مهمه معاونا هم که خیلی بد رفتار می کنن بچه ها هم که بعضیاشون انگار از دماغ فیل افتادن انگار زندانیایی که آزاد شدن خیلی بی تربیت شدن خلاصه می سازیم

ولی کارا خیلی کمتر از راهنمایی و بیشتر درسا رو قبلا خوندیمو بقیشونم اشاره کوچیکی بهشون شده بود که همشو مدیون معلمای راهنمایمون هستیم.

تازگیا خیلی قرآن میخونم خیلی به خدا و مامانم و بقیه خانوادم نزدیک شدم و این خیلی خوبه و اینو مدیون خود خدا هستم چون خیلی کمک کرده و می کنه و خواهد کرد تازگیا خیلی بیشتر قدر همه چیزو بیشتر میدونم .

همچنین همه شیرازیای گل اولین بارون زیبای پاییزیتون خجسته باد .

بازم دوباره قراره دفترام و پر کنم و نوشته های برگزیدمو تو وبم برای کسایی که دوس دارن بنویسم متشکرم از توجهتون.

خدایا شکرت

...در نگاه مهتاب ......